ندی
The entry is a dictionary list for the word ندی
ندی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نِ ] (از ع، اِ) ممالهٔ نداء است. رجوع به
ندا و نداء شود:
تنم به مهر اسیر است و دل به عشق فدی
همی به گوش من آید ز لفظ عشق ندی.
ادیب صابر.
اگر مرا ندی ارجعی رسد امروز
وگر ...
ندا و نداء شود:
تنم به مهر اسیر است و دل به عشق فدی
همی به گوش من آید ز لفظ عشق ندی.
ادیب صابر.
اگر مرا ندی ارجعی رسد امروز
وگر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ دا ] (ع اِ) خاک نمناک. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ثَری ََ.
(اقرب الموارد) (از المنجد). || نم. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (دهار).
تری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). ثاد. نداوت. ندوت. رطوبت. ...
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ثَری ََ.
(اقرب الموارد) (از المنجد). || نم. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (دهار).
تری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). ثاد. نداوت. ندوت. رطوبت. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (ع ص) تر. نمناک. (منتهی
الارب) (آنندراج) (از المنجد). نَدیّ. (المنجد).
|| مرد سخی. (منتهی الارب) (آنندراج).
|| ندی الکف؛ سخی و جوانمرد. (اقرب
الموارد) (المنجد). نَدیّ.
الارب) (آنندراج) (از المنجد). نَدیّ. (المنجد).
|| مرد سخی. (منتهی الارب) (آنندراج).
|| ندی الکف؛ سخی و جوانمرد. (اقرب
الموارد) (المنجد). نَدیّ.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ دی ی ] (ع اِ) انجمن. (ترجمان
علامهٔ جرجانی ص ۹۸). نادی. مجلس.
(المنجد). انجمن روز یا انجمن مادامی که
مجتمع باشند در وی. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). مجلس.
جمع شدن گاه مردم. (فرهنگ خطی). مجلس.
مجمع. نادی. ندوة. ...
علامهٔ جرجانی ص ۹۸). نادی. مجلس.
(المنجد). انجمن روز یا انجمن مادامی که
مجتمع باشند در وی. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). مجلس.
جمع شدن گاه مردم. (فرهنگ خطی). مجلس.
مجمع. نادی. ندوة. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان
بهارباد بخش بافق شهرستان یزد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۱۰).
بهارباد بخش بافق شهرستان یزد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۱۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نَ دا) [ ع . ] 1 - (اِ.)شبنم ، ژاله .2 - (اِمص .) بخشش ، بخشندگی .