ناروا
The entry is a dictionary list for the word ناروا
ناروا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نارْ ](اِ مرکب) ناربا. (شعوری). آش
انار. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
آش آب انار. رمانیه. ناربا. || حرارت.
گرمی. (ناظم الاطباء).
انار. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
آش آب انار. رمانیه. ناربا. || حرارت.
گرمی. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (ص مرکب) چیزی که روا نباشد.
(انجمن آرا) (آنندراج). چیزی که جایز و روا
نباشد. (ناظم الاطباء):
فرستاده را گفت کاین بی بهاست
هرآنکس که دارد جز او نارواست.فردوسی.
به دادار گفت ای جهاندار راست
پرستش به ...
(انجمن آرا) (آنندراج). چیزی که جایز و روا
نباشد. (ناظم الاطباء):
فرستاده را گفت کاین بی بهاست
هرآنکس که دارد جز او نارواست.فردوسی.
به دادار گفت ای جهاندار راست
پرستش به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) شهری است در استونی کنار
رود ناروا جمعیت آن ۲۸۰۰۰ تن است و
مرکز صنایع بافندگی است. شارل دوازدهم
پادشاه سوئد به سال ۱۷۰۰م. ناروا را که در
آن زمان قلعهٔ محکمی بود تسخیر کرد. ولی
پطر کبیر به سال ۱۷۰۴ ...
رود ناروا جمعیت آن ۲۸۰۰۰ تن است و
مرکز صنایع بافندگی است. شارل دوازدهم
پادشاه سوئد به سال ۱۷۰۰م. ناروا را که در
آن زمان قلعهٔ محکمی بود تسخیر کرد. ولی
پطر کبیر به سال ۱۷۰۴ ...