ناخن
The entry is a dictionary list for the word ناخن
ناخن Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
tırnak
Farsça - Türkçe sözlük
tırnak
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ ] (اِ) ناخون. هندی باستان، نخا(ناخن انسان، ناخن حیوانات). پهلوی،
ناخون . افغانی، نوک . بلوچی، ناخون.
ناکون، ناهون . کردی، ناخنب [ کردی
اصیل، نینوک ]. پشتو، ناخون . مادهٔ شاخی
که در انتهای انگشتان انسان و ...
ناخون . افغانی، نوک . بلوچی، ناخون.
ناکون، ناهون . کردی، ناخنب [ کردی
اصیل، نینوک ]. پشتو، ناخون . مادهٔ شاخی
که در انتهای انگشتان انسان و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(خُ یا خَ) [ په . ] (اِ.) مادة شاخی که انتهای فوقانی انگشتان دست وپای انسان و
بعضی از جانوران را می پوشاند.
بعضی از جانوران را می پوشاند.
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
ćwiek; drapać; gwóźdź; paznokieć; pazur; przybić; przybijać; przygwoździć; przykuć; szczypce; szpon; złapać