مولوی

The entry is a dictionary list for the word مولوی
مولوی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ مَ لَ وی ی ] (ع ص نسبی) منسوب
به مولی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
منسوب به مولا و مولی. (یادداشت مؤلف).
منسوب به مولا که به معنی خداوند است، بعد
از الحاق یای نسبت، الفی که رابع بود به واو
بدل شده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ مَ / مُو لَ ] (اِخ) مولویه. نام
سلسله ای از درویشان طریقهٔ مولوی،
طریقه ای از صوفیه که پیروان جلال الدین
محمد بلخی عارف و شاعر نامی هستند. (از
یادداشت مؤلف). رجوع به مولویه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ مَ / مُو لَ ] (اِخ) لقبی است که به
جلال الدین محمد عارف و شاعر و حکیم و
صاحب مثنوی معروف دهند. (یادداشت
مؤلف). نام او محمد و لقبش در دوران حیات
خود «جلال الدین» و گاهی «خداوندگار» ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ مَ / مُو لَ ] (اِخ) شیخ یوسف بن
احمد. از دانشمندان و پژوهشگران سدهٔ
سیزدهم هجری بود. او کتاب «المنهج القوی
لطلاب المثنوی» را در تصوف نوشت و آن
شرح عربی مثنوی جلال الدین مولوی بلخی
است. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ مَ / مُو لَ ] (اِخ) محمدباقر،
متخلص به آگاه. از شاعران پارسی سرای هند
(۱۱۵۸-۱۲۲۰ هـ . ق.). رجوع به آگاه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(مُ یا مَ لَ) (ص نسب .) 1 - منسوب به مولی . 2 - نوعی کلاه نمدی بلند که دراویش بر
سر گذارند.

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.