موزه
The entry is a dictionary list for the word موزه
موزه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
müze
Farsça - Türkçe sözlük
müze
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ / زِ ] (اِ) به ترکی چکمه گویند. (از
برهان). چکمه و معرب آن موزج است. (از
المعرب جوالیقی ص ۳۱۱). خف. موزج.
(دهار) (منتهی الارب). مندل. مندلی. نخاف.
قسوب. (منتهی الارب). یک نوع پاافزار که تا
ساق پا و زیر زانو ...
برهان). چکمه و معرب آن موزج است. (از
المعرب جوالیقی ص ۳۱۱). خف. موزج.
(دهار) (منتهی الارب). مندل. مندلی. نخاف.
قسوب. (منتهی الارب). یک نوع پاافزار که تا
ساق پا و زیر زانو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مو / مَ زَ / زِ ] (اِ) قسمی از حلوا. (ناظم
الاطباء). نام حلوایی است. (از برهان)
(آنندراج).
الاطباء). نام حلوایی است. (از برهان)
(آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زِ ] (فرانسوی، اِ) جای مخصوص
عتیقه جات. گنجینه. متحف. (یادداشت
مؤلف). مکانی که مجموعهٔ بزرگی از آثار
باستانی و صنعتی و چیزهایی گرانبها را در آن
به معرض نمایش میگذارند و هنرمندان از آن
استفاده می کنند. ...
عتیقه جات. گنجینه. متحف. (یادداشت
مؤلف). مکانی که مجموعهٔ بزرگی از آثار
باستانی و صنعتی و چیزهایی گرانبها را در آن
به معرض نمایش میگذارند و هنرمندان از آن
استفاده می کنند. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) [ فر. ] (اِ.)1 - مجموعه آثار باستانی . 2 - محلی که آثار باستانی را در آن
نگه داری کنند.
نگه داری کنند.