منقی
The entry is a dictionary list for the word منقی
منقی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ نَ قْ قا ] (ع ص) پاک کرده شده و
صاف کرده شده چنانکه مویز منقی و آملهٔ
منقی، نوعی از میوهٔ معروف است که در دوا به
کار آید و منقی صفت آن است یعنی مویزی
که ...
صاف کرده شده چنانکه مویز منقی و آملهٔ
منقی، نوعی از میوهٔ معروف است که در دوا به
کار آید و منقی صفت آن است یعنی مویزی
که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ نَ قْ قی ] (ع ص) پاک و صاف
کننده از آلایش. (غیاث). آنکه پاک می کند.
(ناظم الاطباء): طلای ابهل با انگبین منقی
قروح خبیثه است. (منتهی الارب) (یادداشت
مرحوم دهخدا). || آنکه ...
کننده از آلایش. (غیاث). آنکه پاک می کند.
(ناظم الاطباء): طلای ابهل با انگبین منقی
قروح خبیثه است. (منتهی الارب) (یادداشت
مرحوم دهخدا). || آنکه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع ص) فربه و آنکه استخوانهای
وی دارای مغز باشد. || آنکه برمی گزیند.
(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رجوع به
انقاء شود.
وی دارای مغز باشد. || آنکه برمی گزیند.
(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رجوع به
انقاء شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ نَ قّا) [ ع . ] (اِمف .) 1 - پاک کرده شده . 2 - آن چه که مغز آن را بیرون
آورده باشند.
آورده باشند.