منعم
The entry is a dictionary list for the word منعم
منعم Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
bağışçı
Arapça - Türkçe sözlük
مُنْعِم
bağışçı
Anlamı: bağış yapan kimse
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عِ ] (ع ص) مالدار و نعمت دهنده.
(آنندراج). آنکه احسان و نیکویی می کند و
نعمت دهنده و کریم و نیکوکار و جوانمرد و
سخی و باهمت. (ناظم الاطباء). صاحب
نعمت. (از اقرب الموارد):
وین عید همایون به ...
(آنندراج). آنکه احسان و نیکویی می کند و
نعمت دهنده و کریم و نیکوکار و جوانمرد و
سخی و باهمت. (ناظم الاطباء). صاحب
نعمت. (از اقرب الموارد):
وین عید همایون به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَ ] (ع ص) احسان کرده شده و
نیکویی کرده شده. (ناظم الاطباء):
وین عید همایون به تو بر فرخ و میمون
تو منعم و آن کس که تو خواهی به تو منعم.
عنصری (دیوان چ یحیی ...
نیکویی کرده شده. (ناظم الاطباء):
وین عید همایون به تو بر فرخ و میمون
تو منعم و آن کس که تو خواهی به تو منعم.
عنصری (دیوان چ یحیی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ عَ ] (ع مص) نِعمَة. دارای رفاهیت و
آسایش گردیدن. (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). رجوع به نعمة شود.
آسایش گردیدن. (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). رجوع به نعمة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ نَ عْ عَ ] (ع ص) سخن نرم. (منتهی
الارب) (آنندراج): کلام منعم؛ سخن نرم.
(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در
نعمت. مرفه. آسوده خاطر: کافهٔ خلایق...
در ضل عواطف این دولت از سموم ...
الارب) (آنندراج): کلام منعم؛ سخن نرم.
(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در
نعمت. مرفه. آسوده خاطر: کافهٔ خلایق...
در ضل عواطف این دولت از سموم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ عَ / مُ عُ ] (ع اِ) جاروب. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ عَ) [ ع . ] (اِمف .) انعام داده ، احسان کرده شده ؛ ج . منعمین .