منضج
The entry is a dictionary list for the word منضج
منضج Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ضِ ] (ع ص) پخته کننده و پزندهٔ
میوه. (غیاث) (آنندراج). نضج دهنده و پزنده و
پخته کنندهٔ میوه و گوشت و جز آن. (ناظم
الاطباء) (از اقرب الموارد). رساننده. پزاننده.
(یادداشت مرحوم دهخدا). || پخته ...
میوه. (غیاث) (آنندراج). نضج دهنده و پزنده و
پخته کنندهٔ میوه و گوشت و جز آن. (ناظم
الاطباء) (از اقرب الموارد). رساننده. پزاننده.
(یادداشت مرحوم دهخدا). || پخته ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ضَ ] (ع ص) نضج داده شده و
پخته شده. || بار رسیده شده. (ناظم
الاطباء).
پخته شده. || بار رسیده شده. (ناظم
الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ نَ ضْ ضِ ] (ع ص) ناقة منضج؛
ناقه که تا یک سال بچه نیاورد. ج، منضجات.
(آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
(از اقرب الموارد).
ناقه که تا یک سال بچه نیاورد. ج، منضجات.
(آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
(از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ ض ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - پزنده . 2 - دوایی که خلط و ماده را بپزد و مهیای دفع
کند.
کند.