معضد
The entry is a dictionary list for the word معضد
معضد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ضَ ] (ع اِ) داس درخت بر. (منتهی
الارب) (آنندراج). داس و یا شمشیرمانندی
که بدان درخت می برند. ج، معاضد. (ناظم
الاطباء). دهره. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا). || سیف که خوار ...
الارب) (آنندراج). داس و یا شمشیرمانندی
که بدان درخت می برند. ج، معاضد. (ناظم
الاطباء). دهره. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا). || سیف که خوار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَ ضْ ضَ ] (ع ص) جامه ای که
علم بر بازو دارد. (منتهی الارب) (آنندراج)
(از اقرب الموارد). جامه ای که بر بازوی
آستین آن نگار و یا ریشه باشد. (ناظم
الاطباء).
علم بر بازو دارد. (منتهی الارب) (آنندراج)
(از اقرب الموارد). جامه ای که بر بازوی
آستین آن نگار و یا ریشه باشد. (ناظم
الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَ ضْ ضِ ] (ع ص) غورهٔ خرما که
از یک جانب به رسیدن نزدیک شده باشد.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
(از اقرب الموارد).
از یک جانب به رسیدن نزدیک شده باشد.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
(از اقرب الموارد).