مطموس
The entry is a dictionary list for the word مطموس
مطموس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع ص) نابينا. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
طميس. (اقرب الموارد). و رجوع به طميس
شود.
- مطموسالعين؛ دجال، بدان جهت که يک
چشم را نشان ندارد. (منتهی الارب)
(آنندراج).
|| ناپديدشده. (زمخشری). ناپديد.
محوشده. ناپيداگشته. مدروس. ...
(آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
طميس. (اقرب الموارد). و رجوع به طميس
شود.
- مطموسالعين؛ دجال، بدان جهت که يک
چشم را نشان ندارد. (منتهی الارب)
(آنندراج).
|| ناپديدشده. (زمخشری). ناپديد.
محوشده. ناپيداگشته. مدروس. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - محو شده ، تباه شده . 2 - ناپدید شده ، گم گشته . 3 -
دور شده . 4 - در علم عروض طمس آن است که از این «فاع لاتن » بعد از اسقاط هر دو
سبب عین نیز ساقط شود «فا» بماند، «فع » به جای آن به نهی و «فع » چون از این «فاع
لاتن » خیزد آن را مطموس خوانند یعنی ناپدید کرده ، از بهر آن که بدین زحاف از این
جزو بیش از اثری نمی ماند.
دور شده . 4 - در علم عروض طمس آن است که از این «فاع لاتن » بعد از اسقاط هر دو
سبب عین نیز ساقط شود «فا» بماند، «فع » به جای آن به نهی و «فع » چون از این «فاع
لاتن » خیزد آن را مطموس خوانند یعنی ناپدید کرده ، از بهر آن که بدین زحاف از این
جزو بیش از اثری نمی ماند.