مطبق
The entry is a dictionary list for the word مطبق
مطبق Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
kâmil; mükemmel; tam; tamam
Arapça - Türkçe sözlük
مُطْبِق
1. kâmil
Anlamı: erişkin, yetkin
2. mükemmel
Anlamı: eksiksiz, kusursuz
3. tam
Anlamı: eksiksiz
4. tamam
Anlamı: eksiksiz
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ بِ ] (ع ص) پوشنده. (آنندراج).
|| جنون مطبق؛ ديوانگی پوشندهٔ عقل.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
جنون مطبق؛ ديوانگی پيوسته و متصل. مقابل
جنون ادواری. (يادداشت به خط مرحوم
دهخدا). جنون مطبق آن است که بيمار را
فراگيرد و بیهوش سازد. ...
|| جنون مطبق؛ ديوانگی پوشندهٔ عقل.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
جنون مطبق؛ ديوانگی پيوسته و متصل. مقابل
جنون ادواری. (يادداشت به خط مرحوم
دهخدا). جنون مطبق آن است که بيمار را
فراگيرد و بیهوش سازد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ بَ ] (ع ص) حروف مطبق (علی
بناء المفعول) صاد و ضاد و طاء و ظاء است.
(منتهی الارب) (آنندراج). حروف مطبق
حرفهايی هستند که در تلفظ آنها زبان به
قسمت زبرين دهان (سقف دهان) متصل و
منطبق شود. اين حروف عبارتند ...
بناء المفعول) صاد و ضاد و طاء و ظاء است.
(منتهی الارب) (آنندراج). حروف مطبق
حرفهايی هستند که در تلفظ آنها زبان به
قسمت زبرين دهان (سقف دهان) متصل و
منطبق شود. اين حروف عبارتند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ بَ ] (ع ص) پوشيدهشده از
سرپوش. || بر هم نهاده. || برهم پيچيده
شده. || فراز آمده بر کاری. || شايسته و
لايق و سزاوار. (ناظم الاطباء).
سرپوش. || بر هم نهاده. || برهم پيچيده
شده. || فراز آمده بر کاری. || شايسته و
لايق و سزاوار. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ طَبْ بِ ] (ع ص) مرد رسا در
امور. (منتهی الارب) (آنندراج). مرد کارساز
و رسای در امور. (ناظم الاطباء) (از
محيطالمحيط) (از اقرب الموارد). || آن
شمشير که از هم بيفکند. (مهذب الاسماء).
شمشير که وقت زدن بر پيوندگاه رسد.
امور. (منتهی الارب) (آنندراج). مرد کارساز
و رسای در امور. (ناظم الاطباء) (از
محيطالمحيط) (از اقرب الموارد). || آن
شمشير که از هم بيفکند. (مهذب الاسماء).
شمشير که وقت زدن بر پيوندگاه رسد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ طَبْ بَ ] (ع ص) توبرتو کرده
شده. (غياث) (آنندراج). تو بر تو و پيچيده و
درهم و مضاعف و دوتائی. (ناظم الاطباء).
طبقهطبقه بر هم نهاده شده:
و اين قبر المسيح در [ بيتالمقدس ] يکی پاره
سنگ است منقور و ...
شده. (غياث) (آنندراج). تو بر تو و پيچيده و
درهم و مضاعف و دوتائی. (ناظم الاطباء).
طبقهطبقه بر هم نهاده شده:
و اين قبر المسيح در [ بيتالمقدس ] يکی پاره
سنگ است منقور و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ طَ بَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - تو در تو، طبقه طبقه . 2 - سرپوش دار شده . 3 -
(اِ.) نوعی پارچه .
(اِ.) نوعی پارچه .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مَ طَ بِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - کسی که امور را با رأی صایب خود حل و فصل کند. 2 -
شامل شونده . 3 - پوشندة فضا (ابر). 4 - فرو گیرندة زمین (آب ).
شامل شونده . 3 - پوشندة فضا (ابر). 4 - فرو گیرندة زمین (آب ).
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
مُطَبَّقٌ
[mu'tʼabːaq]
adj
مُنَفَّذٌ m appliqué
◊
القانونُ مُطَبَّقٌ — La loi est appliquée.
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مُطَبّق: مُنَفّذ، مَرْعِيّ، مَعْمُولٌ بِه
applied, put into effect, implemented, effectuated; enforced, carried out, executed; practiced, put into practice; applicable, effective, operative, valid, in effect, in force, in operation, enforceable
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مُطْبِق: تامّ
absolute, utter, sheer, pure, unqualified, total, entire, complete
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
مُطْبَقٌ
1) покрытый, закрытый
2) воен. обложенный, окружённый
3) грам. веляризованный; الحروف الـمطبقـة веляризованные согласные (см. إِطْبَاقٌ)
II
مُطْبِقٌ
1. полный, совершенный, сплошной; مطبق حنون полнейшее помешательство; مطبق جهل полное невежество; مطبق سجن подземная тюрьма, темница; مطبق صمت гробовое молчание; 2. подземная тюрьма, темница