مشعله
The entry is a dictionary list for the word مشعله
مشعله Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ عَ لَ ] (ع اِ) مشعل. (منتهی الارب).
مشعله‌دان. ج، مشاعل. (مهذب الاسماء).
جايی که در آن آتش افروزند. (از اقرب
الموارد). و رجوع به مَشْعَله شود.
مشعله‌دان. ج، مشاعل. (مهذب الاسماء).
جايی که در آن آتش افروزند. (از اقرب
الموارد). و رجوع به مَشْعَله شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عِ لَ ] (ع ص) مؤنث مُشعل. يقال:
جراد مشعله و کتيبه۳ مشعله؛ أی متفرق.
(منتهی الارب). کتيبه مشعله؛ سواران پراکنده
و متفرق. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
لشکری پراکنده. (مهذب الاسماء). و رجوع به
مُشْعِل شود.
جراد مشعله و کتيبه۳ مشعله؛ أی متفرق.
(منتهی الارب). کتيبه مشعله؛ سواران پراکنده
و متفرق. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
لشکری پراکنده. (مهذب الاسماء). و رجوع به
مُشْعِل شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ عَ لَ ] (ع اِ) مشعله. مشعل:
يکيت مشعله بايد يکی دليل به راه
دليل خويش نبی گير و از خرد مشعل.
ناصرخسرو (ديوان چ تقوی ص 249).
چون نگيری سلسلهٔ داود را
حجت اينک داشت پيشت مشعله.
ناصرخسرو.
بد توان از خلق متواری ...
يکيت مشعله بايد يکی دليل به راه
دليل خويش نبی گير و از خرد مشعل.
ناصرخسرو (ديوان چ تقوی ص 249).
چون نگيری سلسلهٔ داود را
حجت اينک داشت پيشت مشعله.
ناصرخسرو.
بد توان از خلق متواری ...