مشتق
The entry is a dictionary list for the word مشتق
مشتق Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
fiilimsi; türev
Arapça - Türkçe sözlük
مُشْتَقّ
1. fiilimsi
Anlamı: fiilden türemiş şekiller
2. türev
Anlamı: başka şeylerden elde edilen madde
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ تَقق ] (ع ص) لفظی که از لفظ
ديگر گرفته شده و فارسيان به تخفيف هم
آرند. (از غياث) (آنندراج). کلمهٔ گرفتهشده از
کلمهٔ ديگر. بيرونآمده و صادرگشته و
متفرعشده. (ناظم الاطباء). کلمهای که از کلمهٔ
ديگر (کلمهٔ اصلی) گرفته شده، مانند: ...
ديگر گرفته شده و فارسيان به تخفيف هم
آرند. (از غياث) (آنندراج). کلمهٔ گرفتهشده از
کلمهٔ ديگر. بيرونآمده و صادرگشته و
متفرعشده. (ناظم الاطباء). کلمهای که از کلمهٔ
ديگر (کلمهٔ اصلی) گرفته شده، مانند: ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ تَ قّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - جدا شده ، چیزی که از چیز دیگر جدا شده باشد. 2 -
کلمه ای که از کلمة دیگر گرفته شده باشد. 3 - در ریاضی حد نسبت نمو تابع به نمو
متغیر وقتی که نمو متغیر به سمت صفر میل کند. 4 - آهنگ تغییر هر تابع نسبت به متغیر
آن (ریاضی ).
کلمه ای که از کلمة دیگر گرفته شده باشد. 3 - در ریاضی حد نسبت نمو تابع به نمو
متغیر وقتی که نمو متغیر به سمت صفر میل کند. 4 - آهنگ تغییر هر تابع نسبت به متغیر
آن (ریاضی ).
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
مُشْتَقٌّ
[muʃ'taqː]
adj
مَأْخوذٌ مِنْ m dérivé
◊
إِسْمٌ مُشْتَقٌّ مِنَ الفِعْلِ — un nom dérivé d'un verbe