مشاره
The entry is a dictionary list for the word مشاره
مشاره Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ رَ ] (ع مص) شار شوراً و شياراً و
{P(1)
-منتهی الارب و ظاهراً ناظم الاطباء اينکلمه را مَشرَف ضبط دادهاند. رجوع به مشرف و مشرفه شود. P}{P(2)
-گويند آن موضعی است ...
{P(1)
-منتهی الارب و ظاهراً ناظم الاطباء اينکلمه را مَشرَف ضبط دادهاند. رجوع به مشرف و مشرفه شود. P}{P(2)
-گويند آن موضعی است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ رَ ] (ع اِ) کرد زمين کشت. (منتهی
الارب) (از آنندراج). کرد زمين. (مهذب
الاسماء). اقرب الموارد در ذيل «م ش ر» آرد:
کَردَه که در «ش و ر» بيان شد و ابندريد گويد:
عربی صحيح نيست و در «ش و ...
الارب) (از آنندراج). کرد زمين. (مهذب
الاسماء). اقرب الموارد در ذيل «م ش ر» آرد:
کَردَه که در «ش و ر» بيان شد و ابندريد گويد:
عربی صحيح نيست و در «ش و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ شارْ رَ ] (ع مص) با کسی بدی
کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). با کسی بدی
نمودن. (از ناظم الاطباء). || با همديگر
خصومت کردن. (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد) (از محيط المحيط) (از آنندراج) (از
ناظم الاطباء). با کسی شر ...
کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). با کسی بدی
نمودن. (از ناظم الاطباء). || با همديگر
خصومت کردن. (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد) (از محيط المحيط) (از آنندراج) (از
ناظم الاطباء). با کسی شر ...