مشار
The entry is a dictionary list for the word مشار
مشار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع اِ) خانهٔ زنبور که از وی عسل
گيرند. (ناظم الاطباء). خليه. (اقرب الموارد)
(محيط المحيط).
گيرند. (ناظم الاطباء). خليه. (اقرب الموارد)
(محيط المحيط).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع مص) انگبين چيدن از خانهٔ
زنبور عسل. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد) (از محيط المحيط). شور. (ناظم
الاطباء). و رجوع به شور و شيار و مشاره
شود.
زنبور عسل. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد) (از محيط المحيط). شور. (ناظم
الاطباء). و رجوع به شور و شيار و مشاره
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع ص) اشارتکردهشده. (غياث)
(آنندراج). اشارهکردهشده. (ناظم الاطباء) (از
محيط المحيط). راهنمائیشده. (از اقرب
الموارد):
خدای مبدع هرچ آن ترا به وهم و به حس
محاط و مدرک و معلوم و مبصر است و مشار.
ناصرخسرو.
پيشروم عقل بود تا به جهان
کرد به ...
(آنندراج). اشارهکردهشده. (ناظم الاطباء) (از
محيط المحيط). راهنمائیشده. (از اقرب
الموارد):
خدای مبدع هرچ آن ترا به وهم و به حس
محاط و مدرک و معلوم و مبصر است و مشار.
ناصرخسرو.
پيشروم عقل بود تا به جهان
کرد به ...