مشاء
The entry is a dictionary list for the word مشاء
مشاء Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
gammaz; müzevir
Arapça - Türkçe sözlük
مَشَّاء
1. müzevir
Anlamı: söz götürüp getiren, arabozan
2. gammaz
Anlamı: söz getirip götüren, arkadan çekiştiren
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع اِ) (از «م ش و») داروی مسهل
که شکم راند. (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد) (از محيط المحيط). || (مص) (از
«م ش ی») بسيار بچه شدن شتر و گوسفند. (از
منتهی الارب). بسيار بچه شدن آن زن ...
که شکم راند. (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد) (از محيط المحيط). || (مص) (از
«م ش ی») بسيار بچه شدن شتر و گوسفند. (از
منتهی الارب). بسيار بچه شدن آن زن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَشْ شا ] (ع ص) سخنچين. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نمّام. (از
اقرب الموارد) (از محيط المحيط) (آنندراج).
|| رونده. (مهذب الاسماء). بسيار
راهرونده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
(از محيط المحيط).
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نمّام. (از
اقرب الموارد) (از محيط المحيط) (آنندراج).
|| رونده. (مهذب الاسماء). بسيار
راهرونده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
(از محيط المحيط).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَشْ شا ] (ع ص) نام روشی فکری
در علوم عقلی، مقابل اشراق. در باب وجه
تسميهٔ مشاء گويند چون ارسطو تعليم خود را
در ضمن گردش افاضه ميکرد، پيروان او را
مشائی ميگويند. و در يونانی اين کلمه
«پريپاتتيکوس»۶ است. (از سير ...
در علوم عقلی، مقابل اشراق. در باب وجه
تسميهٔ مشاء گويند چون ارسطو تعليم خود را
در ضمن گردش افاضه ميکرد، پيروان او را
مشائی ميگويند. و در يونانی اين کلمه
«پريپاتتيکوس»۶ است. (از سير ...