مسمی
The entry is a dictionary list for the word مسمی
مسمی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ سَمْ ما ] (ع ص) ناميدهشده. (از
منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم
الاطباء). به نامی خواندهشده. (از منتهی
الارب) (از اقرب الموارد). خواندهشده. (ناظم
الاطباء). نامکردهشده، يعنی صاحب نام.
(آنندراج) (غياث). نامنهادهشده. (از منتهی
الارب) (از اقرب الموارد). ملقبشده. (ناظم
الاطباء). نامکرده. (دهار). ...
منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم
الاطباء). به نامی خواندهشده. (از منتهی
الارب) (از اقرب الموارد). خواندهشده. (ناظم
الاطباء). نامکردهشده، يعنی صاحب نام.
(آنندراج) (غياث). نامنهادهشده. (از منتهی
الارب) (از اقرب الموارد). ملقبشده. (ناظم
الاطباء). نامکرده. (دهار). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ سَمْ ما ] (از ع، اِ) صورت ظاهر.
فورماليته. مسما. ظاهر: منظور آن بود که
مسمائی به عمل آيد.
فورماليته. مسما. ظاهر: منظور آن بود که
مسمائی به عمل آيد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ سَمْ ما ] (اِ) مسما. مسمّن. نام
غذائی است. و رجوع به مسما و مسمن شود.
غذائی است. و رجوع به مسما و مسمن شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ سَمْ می ] (ع ص) آن که مینامد و
اسم میگذارد. (ناظم الاطباء).
اسم میگذارد. (ناظم الاطباء).