مسرد
The entry is a dictionary list for the word مسرد
مسرد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ رَ ] (ع اِ) آنچه بدان دوزند. (منتهی
الارب). || آنچه بدان سوراخ کنند. (از
اقرب الموارد). آلتی است آهنی که بدان در
چرم سوراخ کنند. (غیاث). درفش. (نصاب).
سرید. بیز (در تداول مردم قزوین). ...
الارب). || آنچه بدان سوراخ کنند. (از
اقرب الموارد). آلتی است آهنی که بدان در
چرم سوراخ کنند. (غیاث). درفش. (نصاب).
سرید. بیز (در تداول مردم قزوین). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ سَ رْ رَ ] (ع ص) نعت مفعولی از
تسرید. رجوع به تسرید شود.
سوراخ کرده شده. (از اقرب الموارد). || (اِ)
زره بافته و درز دوخته. (منتهی الارب). درع
و زره. (از اقرب الموارد).
تسرید. رجوع به تسرید شود.
سوراخ کرده شده. (از اقرب الموارد). || (اِ)
زره بافته و درز دوخته. (منتهی الارب). درع
و زره. (از اقرب الموارد).
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
مَسْرَدٌ
['masrad]
n m
قائِمَةٌ f liste
◊
مَسْرَدٌ بالكَلِماتِ الصَّعْبَةِ — liste des mots difficiles
♦ مَسْرَدُ الأَعْلامِ index m des noms