مزمل
The entry is a dictionary list for the word مزمل
مزمل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ زَمْ مِ ] (ع ص) نعت فاعلی از
تزمیل. در پیچنده به جامه و پنهان کننده خود
را. (از منتهی الارب). جامه در سرآورده.
مدثر. (السامی ص ۳۵ س ۴ چ بنیاد فرهنگ).
جامه به سر درکشیده. (مهذب الاسماء). به ...
تزمیل. در پیچنده به جامه و پنهان کننده خود
را. (از منتهی الارب). جامه در سرآورده.
مدثر. (السامی ص ۳۵ س ۴ چ بنیاد فرهنگ).
جامه به سر درکشیده. (مهذب الاسماء). به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ زَمْ مِ ] (اِ) لوله ای باشد از مس یا
برنج که چون بر جانب راست پیچند آب از
آن لوله روان شود و اگر به طرف چپ گردانند
بایستد و این لوله را بیشتر در حمام ها و آب ...
برنج که چون بر جانب راست پیچند آب از
آن لوله روان شود و اگر به طرف چپ گردانند
بایستد و این لوله را بیشتر در حمام ها و آب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ زَم ََ مَ ] (ع ص) درپیچیده شدهٔ به
جامه و پنهان کرده شدهٔ در آن. (از منتهی
الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
جامه و پنهان کرده شدهٔ در آن. (از منتهی
الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ زْ زَمْ مِ ] (ع ص) آنکه به خود
می پیچد و در جامه های خود پنهان میشود.
(از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در جامه
پیچیده. (آنندراج) (برهان). به گلیم پیچیده
شده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
می پیچد و در جامه های خود پنهان میشود.
(از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در جامه
پیچیده. (آنندراج) (برهان). به گلیم پیچیده
شده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ زْ زَمْ مِ ] (اِخ) از القاب و اسماء نبی.
لقب النبی فی القرآن. (حبیب السیر چ خیام ص
۲۹۱): {/Bیََا أَیُّهَا اَلْمُزَّمِّلُ ۱-۳۷۳:۱/}(ای گلیم به
خود پیچیده ). (قرآن ۷۳/۲).
خواند مزمل نبی را ...
لقب النبی فی القرآن. (حبیب السیر چ خیام ص
۲۹۱): {/Bیََا أَیُّهَا اَلْمُزَّمِّلُ ۱-۳۷۳:۱/}(ای گلیم به
خود پیچیده ). (قرآن ۷۳/۲).
خواند مزمل نبی را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ زَ مَّ) [ ع . ] (اِمف .) در جامه پیچیده شده ، در گلیم پیچیده .