مرصود
The entry is a dictionary list for the word مرصود
مرصود Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع ص) نعت مفعولی از مصدر
رصد. رجوع به رصد شود. چشم داشته شده.
|| از رصد معلوم کرده شده. (ناظم الاطباء).
|| أرض مرصود؛ نعت است از رصد، و
رصد به معنی ...
رصد. رجوع به رصد شود. چشم داشته شده.
|| از رصد معلوم کرده شده. (ناظم الاطباء).
|| أرض مرصود؛ نعت است از رصد، و
رصد به معنی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - انتظار کشیده شده . 2 - ستاره ای که در رصدخانه حرکات و
اوضاعش ضبط شده است .
اوضاعش ضبط شده است .
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مَرْصُود: مُخَصّص
appropriated, earmarked, set apart or aside, designated, dedicated, destined, allocated, allotted, assigned