مخنده
The entry is a dictionary list for the word مخنده
مخنده Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ خَ دَ / دِ ] (نف) جنبنده و
خزنده را گویند که مراد حشرات الارض باشد.
(برهان) (آنندراج). جانوران جنبنده و خزنده
مانند مار و دیگر حشرات الارض و هر چیز
خزنده و جانوران کوچک. (ناظم الاطباء).
|| ...
خزنده را گویند که مراد حشرات الارض باشد.
(برهان) (آنندراج). جانوران جنبنده و خزنده
مانند مار و دیگر حشرات الارض و هر چیز
خزنده و جانوران کوچک. (ناظم الاطباء).
|| ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ خِ دَ / دِ ] (نف) فرزندی که سخن
پدر و مادر نشنود و عاق و عاصی شود.
(برهان) (آنندراج). غیرمطیع و نافرمانبردار و
فرزند عاق شدهٔ پدر و مادر. (ناظم الاطباء).
|| به معنی چسبنده هم ...
پدر و مادر نشنود و عاق و عاصی شود.
(برهان) (آنندراج). غیرمطیع و نافرمانبردار و
فرزند عاق شدهٔ پدر و مادر. (ناظم الاطباء).
|| به معنی چسبنده هم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مَ خَ دَ یا دِ) (اِفا) 1 - جنبنده ، حرکت کننده . 2 - خزنده . 3 - هوام . 4 - شپش
.
.