محو
The entry is a dictionary list for the word محو
محو Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
mahv
Arapça - Türkçe sözlük
مَحْو
mahv
Anlamı: yok etme, yok olma
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ حْ وْ ] (اِخ) اسم موضعی است از
ناحیهٔ سایة و نیز گویند نام وادیی است که در
آن چیزی نروید. خنساء گوید:
لتجری المنیة بعد الفتی الـ ...
سغادر بالمحو اذلالها.(معجم البلدان).
ناحیهٔ سایة و نیز گویند نام وادیی است که در
آن چیزی نروید. خنساء گوید:
لتجری المنیة بعد الفتی الـ ...
سغادر بالمحو اذلالها.(معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ حْ وْ ] (اِخ) استرآبادی، حاج ملا
محمد باقر استرآبادی از معاصران هدایت
صاحب مجمع الفصحاء و ریاض العارفین
است. در ابتدا تحصیل علوم عقلی و نقلی کرد
و سپس طالب محبت اهل ذوق شد و به
مصاحبت آنان ...
محمد باقر استرآبادی از معاصران هدایت
صاحب مجمع الفصحاء و ریاض العارفین
است. در ابتدا تحصیل علوم عقلی و نقلی کرد
و سپس طالب محبت اهل ذوق شد و به
مصاحبت آنان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ حْ وْ ] (ع اِ) سیاهی که در ماه دیده
می شود. (منتهی الارب). سیاهی ماه. (مهذب
الاسماء).
می شود. (منتهی الارب). سیاهی ماه. (مهذب
الاسماء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ حْ وْ ] (ع مص) پاک کردن نبشته و
نقش و جز آن را. (از منتهی الارب). مَحَّی.
(منتهی الارب). پاک کردن حروف و نقوش را
از لوح و جز آن. (غیاث) (آنندراج). دور
کردن چنانکه نوشته و نقش از ...
نقش و جز آن را. (از منتهی الارب). مَحَّی.
(منتهی الارب). پاک کردن حروف و نقوش را
از لوح و جز آن. (غیاث) (آنندراج). دور
کردن چنانکه نوشته و نقش از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - ستردن ، زایل کردن . 2 - نابود کردن . 3 - پاک کردن
نوشته .
نوشته .
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
مَحْوٌ
[maħw]
n m
إِزالَةٌ m effacement
◊
مَحْوُ الأُمِّيَّةِ — anéantir l'analphabétisme
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مَحْو: مَصْدَر مَحَا
erasure, wiping off, rubbing out; effacement, obliteration, blotting out, expunction; wiping out, eradication, extermination; elimination, abolishment, abolition
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
(محو)
II
مَحْوٌ
стирание, уничтожение, ликвидация; حملة محو الا/ّيّة кампания по ликвидации неграмотности; فصول محو الا/ّيّة классы ликвидации неграмотности
* * *
а-=
стирание; уничтожение