محاضر
The entry is a dictionary list for the word محاضر
محاضر Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
lektör
Arapça - Türkçe sözlük
مُحَاضِر
lektör
Anlamı: üniversitede okutman
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ضِ ] (ع اِ) جِ محضر. لغتی است
مولد (از المعجم الوسیط).
- محاضر شرع؛ محاکم شرع. رجوع به
محضر شود.
- جِ محضر، به معنی دفترخانه ها. رجوع به ...
مولد (از المعجم الوسیط).
- محاضر شرع؛ محاکم شرع. رجوع به
محضر شود.
- جِ محضر، به معنی دفترخانه ها. رجوع به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ضِ ] (ع ص) آماده و حاضر.
- آنکه در حضور شخص ایستاده است.
(ناظم الاطباء).
- آنکه در حضور شخص ایستاده است.
(ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ضِ ] (اِخ) ابن المورع الهمدانی
الیامی، مکنی به ابوالمورع از رجال حدیث و
از مردم کوفه است. ابن سعد او را توثیق و
تصدیق کرده و نسائی گوید از اعمش احادیث
نیکو و مستقیم روایت کرده است و ...
الیامی، مکنی به ابوالمورع از رجال حدیث و
از مردم کوفه است. ابن سعد او را توثیق و
تصدیق کرده و نسائی گوید از اعمش احادیث
نیکو و مستقیم روایت کرده است و ...
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
مُحاضِرٌ
[mu'ħaːdʼir]
n m
مَنْ يُلْقي مُحاضَرَةً m conférencier
◊
مُحاضِرٌ في موْضوعِ التَّرْبِيَةِ — un conférencier en pédagogie