مجری
The entry is a dictionary list for the word مجری
مجری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
sunucu
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِ) ظرفی باشد عطار و
داروفروش را که در آن داروها گذارند.
(برهان) (آنندراج). ظرفی باشد که در آن دارو
و دیگر چیزها گذارند و حفظ کنند. (ناظم
الاطباء). در گلپایگان، مجری (جعبهٔ چوبین)،
در اراک (سلطان آباد)، مجری (علاوه ...
داروفروش را که در آن داروها گذارند.
(برهان) (آنندراج). ظرفی باشد که در آن دارو
و دیگر چیزها گذارند و حفظ کنند. (ناظم
الاطباء). در گلپایگان، مجری (جعبهٔ چوبین)،
در اراک (سلطان آباد)، مجری (علاوه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ را ] (ع اِ) ره گذر. ج، مجاری.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
گذر. گذرگاه. محل رفتن. محل عبور. راه.
طریق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
ناوک فریاد من هر ساعت از مجرای دل
بگذرد از چرخ هفتم همچو ...
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
گذر. گذرگاه. محل رفتن. محل عبور. راه.
طریق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
ناوک فریاد من هر ساعت از مجرای دل
بگذرد از چرخ هفتم همچو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع اِ) ممال مَجری ََ. (یادداشت به
خط مرحوم دهخدا). محل جریان. محل
عبور. گذرگاه :
نهد کشت قدر ترا ماه خرمن
بود آب تیغ ترا بحر مجری.
انوری (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ز چرخ چشمهٔ ...
خط مرحوم دهخدا). محل جریان. محل
عبور. گذرگاه :
نهد کشت قدر ترا ماه خرمن
بود آب تیغ ترا بحر مجری.
انوری (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ز چرخ چشمهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ را ] (ع ص) اجراشده.
انجام یافته. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا): حکم شما را چه توان کرد که
طوعاً او کرهاً واقع و مجری. (ترجمهٔ تاریخ
یمینی چ ۱ تهران ص ۴۵۶).
انجام یافته. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا): حکم شما را چه توان کرد که
طوعاً او کرهاً واقع و مجری. (ترجمهٔ تاریخ
یمینی چ ۱ تهران ص ۴۵۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع ص) اجراکننده. (ناظم
الاطباء). آن که اجرا کند. گزارنده. انجام
دهنده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- راننده و روان کننده. (آنندراج). کسی که
سبب می شود مر جریان و روانی ...
الاطباء). آن که اجرا کند. گزارنده. انجام
دهنده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- راننده و روان کننده. (آنندراج). کسی که
سبب می شود مر جریان و روانی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع ص) هر حیوان وحشی که
در پس وی بچهٔ وی روان باشد. (ناظم
الاطباء).
- کلبة مجری؛ ماده سگ بابچه. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد).
در پس وی بچهٔ وی روان باشد. (ناظم
الاطباء).
- کلبة مجری؛ ماده سگ بابچه. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) اجراء کننده ، انجام دهنده . ؛ ~ حکم (قانون ) کسی که حکم
قانونی را به مرحلة اجرا درآورد.
قانونی را به مرحلة اجرا درآورد.