متسلط
The entry is a dictionary list for the word متسلط
متسلط Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ تَ سَ لْ لَ ] (ع ص) برگماشته
شده و کسی که بر او دست یافته باشند.
(غیاث). کسی که بروی دست یافته باشند.
(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). و رجوع به تسلط شود.
شده و کسی که بر او دست یافته باشند.
(غیاث). کسی که بروی دست یافته باشند.
(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). و رجوع به تسلط شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ تَ سَ لْ لِ ] (ع ص) بر کسی
دست یابنده و غلبه کننده. (آنندراج) (غیاث).
دست یابنده و غلبه کننده. (ناظم الاطباء):
کوه ها از متغلبان خالی شده و راهها از
متسلطان ایمن گشته. (المعجم چ مدرس ...
دست یابنده و غلبه کننده. (آنندراج) (غیاث).
دست یابنده و غلبه کننده. (ناظم الاطباء):
کوه ها از متغلبان خالی شده و راهها از
متسلطان ایمن گشته. (المعجم چ مدرس ...
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
مُتَسَلِّط
[muta'salːitʼ]
adj
مُتَحَكِّمٌ m/f autoritaire
◊
أَبٌ مُتَسَلِّطٌ — un père autoritaire
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مُتَسَلّط: مُتَحَكّم، مُهَيْمِن
masterful, domineering, authoritative, bossy imperious; dominating, dominant, predominant, prevailing, commanding, governing, ruling, reigning