متحلل
The entry is a dictionary list for the word متحلل
متحلل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ تَ حَ لْ لِ ] (ع ص) گداخته شده و
حل شده و آب شده. (ناظم الاطباء) (از
فرهنگ جانسون). تحلیل شونده. (فرهنگ
فارسی معین): اما ذوق قوتی است ترتیب
کرده در آن عصب که گسترده است ...
حل شده و آب شده. (ناظم الاطباء) (از
فرهنگ جانسون). تحلیل شونده. (فرهنگ
فارسی معین): اما ذوق قوتی است ترتیب
کرده در آن عصب که گسترده است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ تَ حَ ل ِّ ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - بیمارشونده . 2 - استثنا کننده در سوگند. 3 -
بیرون آینده از قسم به کفاره . 4 - در فارسی تحلیل شونده .
بیرون آینده از قسم به کفاره . 4 - در فارسی تحلیل شونده .