مارض
The entry is a dictionary list for the word مارض
مارض Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (ع ص) بیمار. (منتهی الارب)
(آنندراج). مرد بیمار. ج، مراض و مرضی.
(ناظم الاطباء). لغتی قلیل الاستعمال است.
گویند: «لیس بمهزول و لا بمارض». (از اقرب
الموارد). رجوع به مارضة شود.
(آنندراج). مرد بیمار. ج، مراض و مرضی.
(ناظم الاطباء). لغتی قلیل الاستعمال است.
گویند: «لیس بمهزول و لا بمارض». (از اقرب
الموارد). رجوع به مارضة شود.