له
The entry is a dictionary list for the word له
له Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ هْ ] (ع حرف جر +ضمیر) (از: لَ +ه)
برای او. او را.
- مدّعی ََ له.
- مُعَظَّمٌ له.
- ولَهُ؛ ...
برای او. او را.
- مدّعی ََ له.
- مُعَظَّمٌ له.
- ولَهُ؛ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ هْ ] (ترکی، حرف اضافه) در ترکی
ترجمهٔ «با» که برای معنی معیت آید و در
اصل «اِلَه» بوده به کسر همزه. (غیاث).
ترجمهٔ «با» که برای معنی معیت آید و در
اصل «اِلَه» بوده به کسر همزه. (غیاث).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ه ه ] (ع مص) تنک و نیک ساختن موی
را و نیکو گردانیدن. (از منتهی الارب). له
الشعر؛ رققه و حسنه. (اقرب الموارد).
را و نیکو گردانیدن. (از منتهی الارب). له
الشعر؛ رققه و حسنه. (اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ هْ ] (اِ) شراب. بادهٔ انگوری. شراب
انگوری. (برهان):
هرچه بستاند از حرام و حرج
از بهای نماز و روزه و حج
یا به له یا به منگ صرف کند
برف را یار دوغ و ترف کند.سنائی.
با له ...
انگوری. (برهان):
هرچه بستاند از حرام و حرج
از بهای نماز و روزه و حج
یا به له یا به منگ صرف کند
برف را یار دوغ و ترف کند.سنائی.
با له ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ هْ ] (اِخ) نام شهری است از ترکستان.
(برهان). ... و آن اکنون در تصرف دولت
روس است. (آنندراج).
(برهان). ... و آن اکنون در تصرف دولت
روس است. (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ هْ ] (ص) ازهم پاشیده و مهراشده و
مضمحل گردیده باشد. (برهان). مضمحل و
ازهم پاشیده. (جهانگیری).
مضمحل گردیده باشد. (برهان). مضمحل و
ازهم پاشیده. (جهانگیری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ هْ ] (اِ) نامی که در رودسر، دیلمان و
لاهیجان به اوجا دهند. ملج. ملیج. شلدار.
لروت. لونگا. سمد. سمت. قره آقاج. و رجوع
به اوجا شود. (جنگل شناسی ساعی ج ۲ ص
۲۱۰).
لاهیجان به اوجا دهند. ملج. ملیج. شلدار.
لروت. لونگا. سمد. سمت. قره آقاج. و رجوع
به اوجا شود. (جنگل شناسی ساعی ج ۲ ص
۲۱۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ هْ ] (اِخ) مردم پلنی. مردم لهستان.
|| نام رودی در باویر آلمان . || نام
شهری از فرنگستان که در حدود روم واقع
است. (برهان).
|| نام رودی در باویر آلمان . || نام
شهری از فرنگستان که در حدود روم واقع
است. (برهان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ هْ ] (اِ) نام پرنده ای است صاحب مخلب و
در کوههای بلند آشیان کند و به عربی عقاب
گویندش. (برهان). مرغی باشد ذی مخلب که
بر کوههای بلند آشیانه کند به غایت قوی و
بزرگ بود و آن ...
در کوههای بلند آشیان کند و به عربی عقاب
گویندش. (برهان). مرغی باشد ذی مخلب که
بر کوههای بلند آشیانه کند به غایت قوی و
بزرگ بود و آن ...