لخت
The entry is a dictionary list for the word لخت
لخت Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
لخت: يقال: حَرٌّ سَخْتٌ لَخْتٌ: شديدٌ. الليث: اللَّخْتُ العظيمُ الجسْمِ؛ قال ابن سيده: وأُراه مُعَرَّباً، والله أَعلم.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (ع ص) بزرگ اندام. || زن
مفضاة که پیش و پس وی یکی شده باشد.
|| حرٌّ سخت لخت؛ گرمای شدید و سخت.
(منتهی الارب).
مفضاة که پیش و پس وی یکی شده باشد.
|| حرٌّ سخت لخت؛ گرمای شدید و سخت.
(منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (اِ) جزو. بعض. برخ. بهر. بخش.
قسم. پرگاله. قدر. مقدار. حصه. (برهان).
قطعه. پاره. لت :
یک لخت خون بچهٔ تا کم فرست از آنک
هم بوی مشک دارد و هم گونهٔ عقیق.
عماره.
بیامد ز ترکان چو یک لخت ...
قسم. پرگاله. قدر. مقدار. حصه. (برهان).
قطعه. پاره. لت :
یک لخت خون بچهٔ تا کم فرست از آنک
هم بوی مشک دارد و هم گونهٔ عقیق.
عماره.
بیامد ز ترکان چو یک لخت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ ] (ص) (از: کلمهٔ رُت) لهجهٔ
عامیانهٔ لوت. رُت. روت. برهنه. عور. روده.
روخ. عریان. مجرد. عری. تهک. غوشت.
- عرق لخت؛ بدون نقل و مزه.
- لخت شدن؛ از جامه برآمدن.
عامیانهٔ لوت. رُت. روت. برهنه. عور. روده.
روخ. عریان. مجرد. عری. تهک. غوشت.
- عرق لخت؛ بدون نقل و مزه.
- لخت شدن؛ از جامه برآمدن.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~ .) (ص .)1 - (عا.)شل ، بی حال . 2 - تنبل و بیکاره . 3 - صفتی برای مو که نرم و
افشان باشد. 4 - بسته ، منعقد.
افشان باشد. 4 - بسته ، منعقد.