گه
The entry is a dictionary list for the word گه
گه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ هْ ] (اِ) مخفف گاه. بوتهٔ زرگران که در
آن طلا و نقره گدازند. (برهان قاطع) (غیاث
اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ
شعوری). کوره. کورهٔ حدادی :
شوسهٔ سیم نکوتر بر تو یا گه سیم؟
شاخ بادام بآیین تر، ...
آن طلا و نقره گدازند. (برهان قاطع) (غیاث
اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ
شعوری). کوره. کورهٔ حدادی :
شوسهٔ سیم نکوتر بر تو یا گه سیم؟
شاخ بادام بآیین تر، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ هْ ] (اِ) همان گوه است که به معنی
سرگین باشد. (شعوری ج ۲ ص ۳۲۸)
(آنندراج) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (از
لغت فرس اسدی). سرگین و مدفوع آدمی و
جز آن. نخالهٔ غذا که از شکم بیرون آید.
پلیدی. براز. ...
سرگین باشد. (شعوری ج ۲ ص ۳۲۸)
(آنندراج) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (از
لغت فرس اسدی). سرگین و مدفوع آدمی و
جز آن. نخالهٔ غذا که از شکم بیرون آید.
پلیدی. براز. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گِ ] (اِخ) از توابع قصرقند. (شهرستان
چاه بهار). و در حدود چهارصد خانوار
جمعیت دارد. (تاریخ کرمان ص ۳۱۰ از
جغرافیای بلوچستان).
چاه بهار). و در حدود چهارصد خانوار
جمعیت دارد. (تاریخ کرمان ص ۳۱۰ از
جغرافیای بلوچستان).
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
püsür(izah: tulluğ (tullanmalı). pox.- püsür oğlu püsür.- püsür danışma.- çox püsür adamdır.)