گونه
The entry is a dictionary list for the word گونه
گونه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ / نِ ] (اِ) عارض و رخساره که به
عربی خد گویند. (برهان قاطع) (فرهنگ
جهانگیری) (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء)
(فرهنگ شعوری). مجازاً رخسار و چهره را
گویند. (انجمن آرا). هریک از برجستگی دو
جانب روی آدمی. (یادداشت مؤلف). دو
طرف ...
عربی خد گویند. (برهان قاطع) (فرهنگ
جهانگیری) (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء)
(فرهنگ شعوری). مجازاً رخسار و چهره را
گویند. (انجمن آرا). هریک از برجستگی دو
جانب روی آدمی. (یادداشت مؤلف). دو
طرف ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
فراهان بالا بخش فرمهین شهرستان اراک.
واقع در ۱۶۰۰۰ گزی شمال خاوری فرمهین
و ۱۶هزارگزی راه عمومی. دامنه و هوای آن
سردسیر و سکنهٔ آن ۴۴۰ تن است. آب آن از
قنات و ...
فراهان بالا بخش فرمهین شهرستان اراک.
واقع در ۱۶۰۰۰ گزی شمال خاوری فرمهین
و ۱۶هزارگزی راه عمومی. دامنه و هوای آن
سردسیر و سکنهٔ آن ۴۴۰ تن است. آب آن از
قنات و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نِ) [ په . ] (اِ.) 1 - رنگ ، نوع . 2 - رخ ، سیما. 3 - قسمت گوشتی زیر چشم ها و ک
نار بینی و دهان ، لُپ . 4 - همانند چیزی مانند: پیامبر - گونه .
نار بینی و دهان ، لُپ . 4 - همانند چیزی مانند: پیامبر - گونه .
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
qın(izah: gil. il. tirə. cür. nov'.
dəmirgillər: dəmirillər: dəmir cürləri, novları. filizzilər.)
dəmirgillər: dəmirillər: dəmir cürləri, novları. filizzilər.)
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
bezczelność; charakter; czelność; gatunek; natura; przyroda; rodzaj; tupet; typ; usposobienie; zuchwalstwo