گورابه
The entry is a dictionary list for the word گورابه
گورابه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ / بِ ] (اِ) گنبدی را گویند که بر
سر قبرها سازند. (برهان). گوراب :
فریبت کمتر از جور و ستم نیست
که چاه گور از گورابه کم نیست.
امیرخسرو (از رشیدی و جهانگیری).
رجوع به گوراب شود.
سر قبرها سازند. (برهان). گوراب :
فریبت کمتر از جور و ستم نیست
که چاه گور از گورابه کم نیست.
امیرخسرو (از رشیدی و جهانگیری).
رجوع به گوراب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) نام موضعی است که
دخمهٔ پدران رستم در آنجاست. (برهان) (از
رشیدی):
زبهر پدر زال با سوگ و درد
به گورابه اندر همی دخمه کرد.
فردوسی (از رشیدی و جهانگیری).
به گورابه آنگه نهادند روی
همه راه شادان و ...
دخمهٔ پدران رستم در آنجاست. (برهان) (از
رشیدی):
زبهر پدر زال با سوگ و درد
به گورابه اندر همی دخمه کرد.
فردوسی (از رشیدی و جهانگیری).
به گورابه آنگه نهادند روی
همه راه شادان و ...