گواهی
The entry is a dictionary list for the word گواهی
گواهی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (حامص) شهادت. (آنندراج)
(دهار): بس است او برای گواهی. (تاریخ
بیهقی چ ادیب ص ۳۱۹). من به اعتماد تو
تعلق به گواهی درخت کردم. (کلیله و دمنه).
میعادی معین گشت که قاضی... به گواهی
درخت حکم کند. (کلیله ...
(دهار): بس است او برای گواهی. (تاریخ
بیهقی چ ادیب ص ۳۱۹). من به اعتماد تو
تعلق به گواهی درخت کردم. (کلیله و دمنه).
میعادی معین گشت که قاضی... به گواهی
درخت حکم کند. (کلیله ...