گریه
The entry is a dictionary list for the word گریه
گریه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گِ رْ یَ / یِ ] (اِمص) اسم مصدر
گریستن. اشک ریختن. گریستن. اشک.
سرشک. (حاشیهٔ برهان چ معین). آب از
چشم ریختن. (آنندراج). بُکاء: خم؛ گریهٔ
سخت. حَنین؛ گریه در بینی. (منتهی
الارب):
بمیرد چون بگرید سیر تا هشیار پندارد
که چیزی ...
گریستن. اشک ریختن. گریستن. اشک.
سرشک. (حاشیهٔ برهان چ معین). آب از
چشم ریختن. (آنندراج). بُکاء: خم؛ گریهٔ
سخت. حَنین؛ گریه در بینی. (منتهی
الارب):
بمیرد چون بگرید سیر تا هشیار پندارد
که چیزی ...