گریان
The entry is a dictionary list for the word گریان
گریان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گِ رْ ] (نف، ق) گریه کنان. (برهان)
(آنندراج). گرینده. باکی. (منتهی الارب):
بنوبهاران بستای ابر گریان را
که از گریستن اوست این زمین خندان.
رودکی.
دلخسته و محرومم و پی خسته و گمراه
گریان به سپیده دم و نالان به سحرگاه.
خسروانی.
برفتند یکسر ...
(آنندراج). گرینده. باکی. (منتهی الارب):
بنوبهاران بستای ابر گریان را
که از گریستن اوست این زمین خندان.
رودکی.
دلخسته و محرومم و پی خسته و گمراه
گریان به سپیده دم و نالان به سحرگاه.
خسروانی.
برفتند یکسر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ رْ ] (اِ) آتشدان گرمابه باشد که آن
را گلخن هم میگویند. || فدا یعنی کسی که
خود را یا دیگری را بدان از بلا نجات دهد.
(برهان) (آنندراج). ظاهراً مخفف «گربان»
MMM قربان. رجوع به ...
را گلخن هم میگویند. || فدا یعنی کسی که
خود را یا دیگری را بدان از بلا نجات دهد.
(برهان) (آنندراج). ظاهراً مخفف «گربان»
MMM قربان. رجوع به ...