گردان
The entry is a dictionary list for the word گردان
گردان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (نف) گردنده. چرخنده. دوار.
متحرک به حرکت دوری :
آئین جهان چونین تا گردون گردان شد
مرده نشود زنده و زنده به ستودان شد.
رودکی.
ای منظرهٔ کاخ برآورده به خورشید
تا گنبد گردان بکشیده سر ایوان.دقیقی.
کی کردار بر اورنگ بزرگی ...
متحرک به حرکت دوری :
آئین جهان چونین تا گردون گردان شد
مرده نشود زنده و زنده به ستودان شد.
رودکی.
ای منظرهٔ کاخ برآورده به خورشید
تا گنبد گردان بکشیده سر ایوان.دقیقی.
کی کردار بر اورنگ بزرگی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (اِ) نوعی از کباب است و آن
چنان باشد که گوشت مرغ یا گوسفند را در
آب بجوشانند و بعد از آن آن را پر از
داروهای گرم کرده به سیخ کشند و کباب
کنند. (برهان) (آنندراج) (انجمن ...
چنان باشد که گوشت مرغ یا گوسفند را در
آب بجوشانند و بعد از آن آن را پر از
داروهای گرم کرده به سیخ کشند و کباب
کنند. (برهان) (آنندراج) (انجمن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) ایستگاه میان کرج و
هشتگرد، واقع در خط راه تهران به تبریز و در
۸۵هزارگزی تهران است. رجوع به کردان
شود.
هشتگرد، واقع در خط راه تهران به تبریز و در
۸۵هزارگزی تهران است. رجوع به کردان
شود.