cihangerd - جهانگرد
The entry is a dictionary list for the word cihangerd - جهانگرد
جهانگرد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
turist
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ گَ ] (نف مرکب) جهان گردنده. آنکه در اقطار عالم بسیار سفر
کند. سائح. سیاح. رحاله :
هر بیت که گفتی آن جهانگرد
بر یاد گرفتی آن جوانمرد.نظامی.
قناعت توانگر کند مرد را
خبر کن حریص جهانگرد را.سعدی.
زهی جوفروشان گندم ...
کند. سائح. سیاح. رحاله :
هر بیت که گفتی آن جهانگرد
بر یاد گرفتی آن جوانمرد.نظامی.
قناعت توانگر کند مرد را
خبر کن حریص جهانگرد را.سعدی.
زهی جوفروشان گندم ...
cihangerd - جهانگرد other entries
Next Words