temaşager - تماشاگر
The entry is a dictionary list for the word temaşager - تماشاگر
تماشاگر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
seyirci; seyirci, izleyici
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ گَ ] (ص مرکب) تماشاچی.
تماشاکننده. نظاره گیان. که نظاره کند. نگرنده.
ج، تماشاگران :
تماشاگران
باغ بگذاشته
مغان از چمن رخت برداشته.نظامی.
رجوع به تماشا و دیگر ترکیبهای آن
شود.
تماشاکننده. نظاره گیان. که نظاره کند. نگرنده.
ج، تماشاگران :
تماشاگران
باغ بگذاشته
مغان از چمن رخت برداشته.نظامی.
رجوع به تماشا و دیگر ترکیبهای آن
شود.