نجیب
The entry is a dictionary list for the word نجیب
نجیب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (ع ص) مرد اصیل و شریف.
(آنندراج) (غیاث اللغات). جوانمرد. (منتهی
الارب). بزرگ و گرامی گوهر. (منتهی الارب).
عطود. عطید. (منتهی الارب). گوهری.
(مجمل) (زوزنی). مرد گوهری و پرمایه.
(دهار). گهری. (زوزنی). نژاده. (مفاتیح).
کریم. حسیب. (از اقرب الموارد). شخصی ...
(آنندراج) (غیاث اللغات). جوانمرد. (منتهی
الارب). بزرگ و گرامی گوهر. (منتهی الارب).
عطود. عطید. (منتهی الارب). گوهری.
(مجمل) (زوزنی). مرد گوهری و پرمایه.
(دهار). گهری. (زوزنی). نژاده. (مفاتیح).
کریم. حسیب. (از اقرب الموارد). شخصی ...