سرار
The entry is a dictionary list for the word سرار
سرار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (ع اِ) گزین نسب و خالص آن.
|| غورهٔ خرما. || سرارالوادی؛ بهترین
جای وادی. (آنندراج) (منتهی الارب).
|| غورهٔ خرما. || سرارالوادی؛ بهترین
جای وادی. (آنندراج) (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (ع اِ) شکنهای کف دست و
پیشانی و اَسِرّة جمع آن است. (منتهی
الارب). خط پیشانی و کف دست. ج، اسراء،
اسره. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء).
|| آنچه بریده شود از ناف کودک .
پیشانی و اَسِرّة جمع آن است. (منتهی
الارب). خط پیشانی و کف دست. ج، اسراء،
اسره. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء).
|| آنچه بریده شود از ناف کودک .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (ع مص) با کسی راز گفتن.
(مجمل اللغة). مسارة. با کسی راز کردن.
(المصادر زوزنی):
صد نشان است از سرار و از جهار
لیک بس کن پرده زین هم برمدار.مولوی.
تا به ما ما را نماید آشکار
که چه داریم ...
(مجمل اللغة). مسارة. با کسی راز کردن.
(المصادر زوزنی):
صد نشان است از سرار و از جهار
لیک بس کن پرده زین هم برمدار.مولوی.
تا به ما ما را نماید آشکار
که چه داریم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) وادیی است که صنعا را
می شکافد و گاهی که باران آید آب در آن
فزون شود و در سنوان ریزد و
دریاچه مانندی شود. (از معجم البلدان).
می شکافد و گاهی که باران آید آب در آن
فزون شود و در سنوان ریزد و
دریاچه مانندی شود. (از معجم البلدان).
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
سِرَار: خَطّ في باطِنِ الكَفّ أو الجَبْهَة
line of the palm or forehead
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
سِرَارٌ
мн. أَسِرَّةٌ мн. أَسَارِيرُ
1) линия (напр. руки, лба) ; اسارير الوجه черты лица
2) извилина (мозга)