ذبیان
The entry is a dictionary list for the word ذبیان
ذبیان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذِ / ذُبْ ] (اِخ) قبیله ای است از
عرب. و سمعانی گوید نام چند بطن از عرب و
از آن قبیله است ذبیانی شاعر معروف مادح
نعمان بن منذر زیادبن معاویة. و رجوع به
الموشح مرزبانی ص ۶۶ و ...
عرب. و سمعانی گوید نام چند بطن از عرب و
از آن قبیله است ذبیانی شاعر معروف مادح
نعمان بن منذر زیادبن معاویة. و رجوع به
الموشح مرزبانی ص ۶۶ و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذِبْ ] (اِخ) دسته ای از واحه ها
بالجزایر در ایالت قسطنطین بدانسوی
اورس .
بالجزایر در ایالت قسطنطین بدانسوی
اورس .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) ابن بغیض یکی از اجداد
حذیفةبن بدربن عمروبن جویة. از اجداد
اعصربن سعدبن قیس. رجوع به معجم الادباء
چ مارگلیوث ج ۶ ص ۶۴ س ۱ شود.
حذیفةبن بدربن عمروبن جویة. از اجداد
اعصربن سعدبن قیس. رجوع به معجم الادباء
چ مارگلیوث ج ۶ ص ۶۴ س ۱ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) ابن ذبیان. در سیرت عمربن
عبدالعزیز تصنیف الحافظ جمال الدین
ابی الفرج عبدالرحمن بن جوزی در جواب
عمربن عبدالعزیز بنامهٔ عمربن الولیدبن
عبدالملک گوید خطاب به او: فامّک بنانة امة
السکون کانت تطوف فی سوق حمص و
تدخل ...
عبدالعزیز تصنیف الحافظ جمال الدین
ابی الفرج عبدالرحمن بن جوزی در جواب
عمربن عبدالعزیز بنامهٔ عمربن الولیدبن
عبدالملک گوید خطاب به او: فامّک بنانة امة
السکون کانت تطوف فی سوق حمص و
تدخل ...