حمیدیه
The entry is a dictionary list for the word حمیدیه
حمیدیه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ دی یَ ] (اِخ) نام شهری است
که به بولی از ولایت قسطمونی مربوط
میباشد. از طرف مشرق به بارطین و از جانب
جنوب به کرده و از سوی مغرب به ارکلی و از
جهت شمال ببحر اسود محاط ...
که به بولی از ولایت قسطمونی مربوط
میباشد. از طرف مشرق به بارطین و از جانب
جنوب به کرده و از سوی مغرب به ارکلی و از
جهت شمال ببحر اسود محاط ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ دی یَ ] (اِخ) شهری است در
ولایت سیواس که به قره حصار شرقی ملحق
شده و مرکزش قره حصار است که در سابق
بنام میلاس معروف بود. این مکان بنام پادشاه
سلطان عبدالحمیدخان ثانی منسوب است.
(قاموس الاعلام).
ولایت سیواس که به قره حصار شرقی ملحق
شده و مرکزش قره حصار است که در سابق
بنام میلاس معروف بود. این مکان بنام پادشاه
سلطان عبدالحمیدخان ثانی منسوب است.
(قاموس الاعلام).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ دی یَ ] (اِخ) دهی از دهستان
نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز. این
ده در دشت واقع و سکنهٔ آن ۶۰۰ تن میباشد.
آب آن از رودخانهٔ کرخه و محصول آن
غلات، صیفی، سبزی، هندوانه و سیب زمینی ...
نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز. این
ده در دشت واقع و سکنهٔ آن ۶۰۰ تن میباشد.
آب آن از رودخانهٔ کرخه و محصول آن
غلات، صیفی، سبزی، هندوانه و سیب زمینی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ دی یَ ] (اِخ) دهی است از
دهستان بخش راین شهرستان بم. از قنات
مشروب میشود. محصولاتش غلات و
لبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری و
کرباس بافی گذران می کنند. (از فرهنگ
جغرافیائی ایران ج ۸).
دهستان بخش راین شهرستان بم. از قنات
مشروب میشود. محصولاتش غلات و
لبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری و
کرباس بافی گذران می کنند. (از فرهنگ
جغرافیائی ایران ج ۸).