ترجان
The entry is a dictionary list for the word ترجان
ترجان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ ] (اِخ) خره ای از مهاباد
آذربایجان. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
رجوع به حبیب السیر چ خیام ج ۴ ص ۴۲۵ و
۴۶۹ و تورجان شود.
آذربایجان. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
رجوع به حبیب السیر چ خیام ج ۴ ص ۴۲۵ و
۴۶۹ و تورجان شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (اِخ) قضایی است تابع
ارضروم «ارزنةالروم»، و این نام را بمناسبت
رودخانهٔ ترجان که در آن جاری است بدان
داده اند. مرکز آن قریهٔ ماماخاتون است که از
ارضروم ۱۴ ساعت فاصله دارد. محصول آن
حبوبات مختلف ...
ارضروم «ارزنةالروم»، و این نام را بمناسبت
رودخانهٔ ترجان که در آن جاری است بدان
داده اند. مرکز آن قریهٔ ماماخاتون است که از
ارضروم ۱۴ ساعت فاصله دارد. محصول آن
حبوبات مختلف ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (اِخ) نام رودی است در
ارضروم «ارزنةالروم» که از قضای ترجان
میگذرد و سرانجام به رود فرات میریزد. (از
قاموس الاعلام ترکی ج ۳).
ارضروم «ارزنةالروم» که از قضای ترجان
میگذرد و سرانجام به رود فرات میریزد. (از
قاموس الاعلام ترکی ج ۳).