agin - آگین
The entry is a dictionary list for the word agin - آگین
آگین Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) حشو. آکنه. جغبوت :
خود پرّ کبوتران مینوست
کآگین چهاربالش اوست.خاقانی.
بهر آگین چاربالش اوست
هر پری کاین کبوتر افشانده ست.
خاقانی.
و اجزاء میان صدر و عَروض و ابتدا و ضرب
را حشو خوانند یعنی آگین میانهٔ اول و آخر
مصاریع. ...
خود پرّ کبوتران مینوست
کآگین چهاربالش اوست.خاقانی.
بهر آگین چاربالش اوست
هر پری کاین کبوتر افشانده ست.
خاقانی.
و اجزاء میان صدر و عَروض و ابتدا و ضرب
را حشو خوانند یعنی آگین میانهٔ اول و آخر
مصاریع. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص) پُر:
همه کاخ تابوت بد سربسر
غنوده بصندوق در شیر نر
تو گفتی که سام است با یال و سفت
غمین شد ز جنگ اندر آمد بخفت
بپوشید بازش بدیبای زرد
سر تنگ تابوت را سخت کرد
همی گفت اگر دخمه زرین ...
همه کاخ تابوت بد سربسر
غنوده بصندوق در شیر نر
تو گفتی که سام است با یال و سفت
غمین شد ز جنگ اندر آمد بخفت
بپوشید بازش بدیبای زرد
سر تنگ تابوت را سخت کرد
همی گفت اگر دخمه زرین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(پسوند) مرادفِ آگِن و گِن و گین. در
کلمات مرکبهٔ با آن بمعانی آلود و آلوده آید،
مانند عبیرآگین، عنبرآگین، مشک آگین،
زهرآگین :
بدخمه درون تخت زرین نهند
کله بر سرش عنبرآگین نهند.فردوسی.
شکسته زلف تو تازه بنفشهٔ طبریست
رخ و دو عارض تو ...
کلمات مرکبهٔ با آن بمعانی آلود و آلوده آید،
مانند عبیرآگین، عنبرآگین، مشک آگین،
زهرآگین :
بدخمه درون تخت زرین نهند
کله بر سرش عنبرآگین نهند.فردوسی.
شکسته زلف تو تازه بنفشهٔ طبریست
رخ و دو عارض تو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
1 - ( اِ.) پُر، انباشته . 2 - در ترکیب با کلمات به معنی آلوده ، انباشته ، اندوده
می آید: زهرآگین ، گوهرآگین .
می آید: زهرآگین ، گوهرآگین .