متداخل
The entry is a dictionary list for the word متداخل
متداخل Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
dolaşık
Arapça - Türkçe sözlük
مُتَدَاخِل
dolaşık
Anlamı: (saç, ip vb.için) karışık
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ تَ خِ ] (ع ص) درج کرده و در
میان نشانده و در میان دیگری در آورده و یا
درآمده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون).
مأخوذ از تازی، داخل شدهٔ درهم و درج شده.
(ناظم الاطباء).
- ...
میان نشانده و در میان دیگری در آورده و یا
درآمده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون).
مأخوذ از تازی، داخل شدهٔ درهم و درج شده.
(ناظم الاطباء).
- ...
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مُتَدَاخِل: مُتَراكِب، مُتَشَابِك
overlapping, imbricate, superimposed; interpenetrated; interlocked, intertwined, interlaced, meshed; intergraded, merged, blended