قوچان
The entry is a dictionary list for the word قوچان
قوچان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان
قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان،
سکنهٔ آن ۱۳۷ تن. آب آن از قنات. محصول
آن غلات، حبوب و شغل اهالی آنجا زراعت
است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۸).
قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان،
سکنهٔ آن ۱۳۷ تن. آب آن از قنات. محصول
آن غلات، حبوب و شغل اهالی آنجا زراعت
است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام یکی از شهرستان های
یازده گانهٔ استان نهم. این شهر محدود است از
طرف شمال به مرز ایران و شوروی، از طرف
خاور به شهرستان دره گز و از باختر به
شهرستان مشهد. آب و هوای شهرستان
...
یازده گانهٔ استان نهم. این شهر محدود است از
طرف شمال به مرز ایران و شوروی، از طرف
خاور به شهرستان دره گز و از باختر به
شهرستان مشهد. آب و هوای شهرستان
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) مرکز شهرستان قوچان محل
سابق آن در شهرکهنهٔ سابق ۱۲هزارگزی
شمال خاوری شهر فعلی واقع بوده است و
بواسطهٔ زلزله شدیدی که در سالهای ۱۳۱۱ و
۱۳۱۲ هـ . ق. بوقوع پیوسته شهر ویران شد و
حدود ده هزار نفر از ...
سابق آن در شهرکهنهٔ سابق ۱۲هزارگزی
شمال خاوری شهر فعلی واقع بوده است و
بواسطهٔ زلزله شدیدی که در سالهای ۱۳۱۱ و
۱۳۱۲ هـ . ق. بوقوع پیوسته شهر ویران شد و
حدود ده هزار نفر از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) بخش حومهٔ شهرستان قوچان
از ۱۱ دهستان بنام دغائی، خرق، کهنه، فرود،
شهرکهنه، جعفرآباد، فاروج، مایون،
جعفرآباد، چری، فاروج دولت خانه، مزرج
تشکیل شده و محدود است از طرف شمال به
بخش باجگیران، از خاور به شهرستان دره گز،
از جنوب ...
از ۱۱ دهستان بنام دغائی، خرق، کهنه، فرود،
شهرکهنه، جعفرآباد، فاروج، مایون،
جعفرآباد، چری، فاروج دولت خانه، مزرج
تشکیل شده و محدود است از طرف شمال به
بخش باجگیران، از خاور به شهرستان دره گز،
از جنوب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ ] (اِخ) دهی است از دهستان لار
بخش حومهٔ شهرستان شهرکرد، سکنهٔ آن
۱۸۷ تن. آب آن از رودخانه و قنات. محصول
آن برنج، غلات، بادام، کشمش و شغل اهالی
آنجا زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ ...
بخش حومهٔ شهرستان شهرکرد، سکنهٔ آن
۱۸۷ تن. آب آن از رودخانه و قنات. محصول
آن برنج، غلات، بادام، کشمش و شغل اهالی
آنجا زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ ...