فتوت
The entry is a dictionary list for the word فتوت
فتوت Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ ] (ع ص) کوفته. فتیت.
|| ریزه ریزه نموده. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). || (اِ) نان فتیر. (فهرست مخزن
الادویه).
|| ریزه ریزه نموده. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). || (اِ) نان فتیر. (فهرست مخزن
الادویه).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فُ تُ وْ وَ ] (ع اِمص) جوانی.
(زمخشری) (اقرب الموارد). سیبویه گوید: در
جمع و مصدر این ریشه یاء به واو بدل شود، و
این ابدال کم نظیری است. (از اقرب الموارد).
|| سخا و کرم. (اقرب الموارد) (تعریفات).
بخشندگی. ...
(زمخشری) (اقرب الموارد). سیبویه گوید: در
جمع و مصدر این ریشه یاء به واو بدل شود، و
این ابدال کم نظیری است. (از اقرب الموارد).
|| سخا و کرم. (اقرب الموارد) (تعریفات).
بخشندگی. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(فُ تُ وَّ) [ ع . فتوة ] (اِمص .) 1 - جو ا نی . 2 - جوانمردی ، کرم ، بخشندگی . ؛
~نامه کتابی که در آن اصول و آداب فتوت نوشته شده است .
~نامه کتابی که در آن اصول و آداب فتوت نوشته شده است .