عین
The entry is a dictionary list for the word عین
عین Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) گاو وحشی. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). بقرالوحش. (اقرب
الموارد). || جِ عِیان. (منتهی الارب). رجوع
به عیان شود. || جِ عینة. رجوع به عینة (ع
اِ) شود. || ...
(آنندراج) (ناظم الاطباء). بقرالوحش. (اقرب
الموارد). || جِ عِیان. (منتهی الارب). رجوع
به عیان شود. || جِ عینة. رجوع به عینة (ع
اِ) شود. || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (ع مص) چشم کردن و
چشم زخم رسانیدن و بر چشم زدن. (از منتهی
الارب) (از ناظم الاطباء). چشم زدن. (از
اقرب الموارد). عَیَنان. رجوع به عینان شود.
|| روان گردیدن آب و اشک. (از ...
چشم زخم رسانیدن و بر چشم زدن. (از منتهی
الارب) (از ناظم الاطباء). چشم زدن. (از
اقرب الموارد). عَیَنان. رجوع به عینان شود.
|| روان گردیدن آب و اشک. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (ع اِ) حرفیست از حروف هجا
حلقیة و مجهورة، و لازم است که آشکار
کردن آن نرم باشد و در آن مبالغه نگردد، چه
آن را مکروه دانند. (از منتهی الارب) (از
اقرب الموارد). نام حرف هجدهم از ...
حلقیة و مجهورة، و لازم است که آشکار
کردن آن نرم باشد و در آن مبالغه نگردد، چه
آن را مکروه دانند. (از منتهی الارب) (از
اقرب الموارد). نام حرف هجدهم از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) موضعی است در بلاد هذیل.
(منتهی الارب). جایگاهی است در بلاد
هذیل، و نام آن در شعر ساعدةبن جؤیهٔ هذلی
آمده است. رجوع به معجم البلدان شود.
(منتهی الارب). جایگاهی است در بلاد
هذیل، و نام آن در شعر ساعدةبن جؤیهٔ هذلی
آمده است. رجوع به معجم البلدان شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) دهی به یمن در روستای
سنحان. (منتهی الارب) (آنندراج) (از معجم
البلدان).
سنحان. (منتهی الارب) (آنندراج) (از معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) در عراق به عین التمر اطلاق
میشود. (از معجم البلدان). رجوع به عین التمر
شود.
میشود. (از معجم البلدان). رجوع به عین التمر
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) دهی به شام در پائین کوه
لکام. (منتهی الارب) (آنندراج). قریه ای است
زیر جبل لُکّام در نزدیکی مرعش. درب العین
به این مکان منسوب است که از آنجا به
«هارونیة» راه دارد، و آن ...
لکام. (منتهی الارب) (آنندراج). قریه ای است
زیر جبل لُکّام در نزدیکی مرعش. درب العین
به این مکان منسوب است که از آنجا به
«هارونیة» راه دارد، و آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ یَ ] (ع مص) فراخ گردیدن سیاهی
چشم. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). خوب چشم شدن. (آنندراج).
عَینة. رجوع به عینة شود.
چشم. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). خوب چشم شدن. (آنندراج).
عَینة. رجوع به عینة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ یَ ] (ع اِ) باشندگان شهر. (منتهی
الارب). ساکنان در شهر. (ناظم الاطباء). اهل
بلد. (اقرب الموارد). || اهل سرای. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). || جماعت. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد). ...
الارب). ساکنان در شهر. (ناظم الاطباء). اهل
بلد. (اقرب الموارد). || اهل سرای. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). || جماعت. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ یْ یِ / عَ یْ یَ ] (ع ص) سقاء عین؛
مشک آبریز و مشک نو. (منتهی الارب).
مشک نو و مشکی که آب آن برود. (ناظم
الاطباء). مشکی که آب آن جاری شود.
|| رجل ...
مشک آبریز و مشک نو. (منتهی الارب).
مشک نو و مشکی که آب آن برود. (ناظم
الاطباء). مشکی که آب آن جاری شود.
|| رجل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ یُ ] (ع اِ) جِ عیان. (منتهی الارب).
رجوع به عیان شود. || جِ عَیون. (منتهی
الارب). رجوع به عیون شود.
رجوع به عیان شود. || جِ عَیون. (منتهی
الارب). رجوع به عیون شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(عَ یا ع ) [ ع . ] (اِ.) 1 - چشم . 2 - چشمه . 3 - زر. 4 - ذات و نفس هر چیز. ؛~
خیال کسی نبودن هیچ اهمیت ندادن .
خیال کسی نبودن هیچ اهمیت ندادن .