عابد
The entry is a dictionary list for the word عابد
عابد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (ع ص) پرستندهٔ خدا و ملتزم به
شرائع دین. (از اقرب الموارد). پرستنده.
عبادت کننده :
عابدان را پرده این خواهد درید
زاهدان را توبه آن خواهد شکست.خاقانی.
خدا از عابدان آنها گزیند
که در راه خدا آن را ...
شرائع دین. (از اقرب الموارد). پرستنده.
عبادت کننده :
عابدان را پرده این خواهد درید
زاهدان را توبه آن خواهد شکست.خاقانی.
خدا از عابدان آنها گزیند
که در راه خدا آن را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (اِخ) کوهی است. (منتهی
الارب). کوهی است در اطراف مصر... (معجم
البلدان).
الارب). کوهی است در اطراف مصر... (معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (اِخ) ابن عمربن مخزوم. پدر
عبداللََّه بن سائب عابدی صحابی و عبداللََّه بن
مسیب عابدی محدث است. (از منتهی
الارب).
عبداللََّه بن سائب عابدی صحابی و عبداللََّه بن
مسیب عابدی محدث است. (از منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (اِخ) بیرمی لاری. از شعرا است.
هدایت نویسد: نامش زین العابدین و معروف
به شاه زند است. اشعار بطریق عرفا بسیار
دارد از آن جمله است:
آستین برمیفشاندم در سماع
دست یار آمد بدستم یللی.
(مجمع الفصحاء ج ۱ ص ...
هدایت نویسد: نامش زین العابدین و معروف
به شاه زند است. اشعار بطریق عرفا بسیار
دارد از آن جمله است:
آستین برمیفشاندم در سماع
دست یار آمد بدستم یللی.
(مجمع الفصحاء ج ۱ ص ...
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
aban(izah: abıtqan. qıraqlardan uzaq, özlüyünə, öz içinə qapanan adam.)
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
عابِدٌ
['ʔʼaːbid]
adj
مَن يَعْبُدُ m adorateur
◊
عابِدٌ لِرَبِّهِ — adorateur d'un dieu
♦ عابِدٌ للمالِ qui est en adoration devant l'argent
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
عَابِدٌ
мн. عُبَّادٌ мн. عَبَدَةٌ
1. поклоняющийся; 2.
1) служитель
2) поклонник; عبدة النار огнепоклонники
* * *
аи=
pl. = عبّاد
pl. = عبدة
1) служитель
2) поклонник