اسار
The entry is a dictionary list for the word اسار
اسار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع اِ) چیزی که بدان بندند. (منتهی
الارب). دوال. دوال که پالان بدان بندند.
(مهذب الاسماء). بند. ج، اُسُر. || یَسار.
چپ. (منتهی الارب).
الارب). دوال. دوال که پالان بدان بندند.
(مهذب الاسماء). بند. ج، اُسُر. || یَسار.
چپ. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع مص) اسیر کردن. (تاج المصادر
بیهقی). اسر. بردگی. اسارت. اسیری :
ملک بفرمود تا همگنان را بگرفتند و در قید
اسار کشیدند. (ترجمهٔ تاریخ یمینی ص
۱۶۳). و آن ملاعین بعضی طعمهٔ شمشیر
گشتند و جمعی در ...
بیهقی). اسر. بردگی. اسارت. اسیری :
ملک بفرمود تا همگنان را بگرفتند و در قید
اسار کشیدند. (ترجمهٔ تاریخ یمینی ص
۱۶۳). و آن ملاعین بعضی طعمهٔ شمشیر
گشتند و جمعی در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) کرسی واندِه از ناحیهٔ رش
ساحل یُن، دارای ۲۸۴۲ تن سکنه.
ساحل یُن، دارای ۲۸۴۲ تن سکنه.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) پیر دِز... حاکم پاریس بسال
۱۴۰۸ م. وی گاه طرفدار ژان سان پُر
(بی ترس) بود و گاه بر ضد او قیام میکرد و
کابوشیَن ها او را بکشتند. (۱۳۶۰ -۱۴۱۳
م.).
۱۴۰۸ م. وی گاه طرفدار ژان سان پُر
(بی ترس) بود و گاه بر ضد او قیام میکرد و
کابوشیَن ها او را بکشتند. (۱۳۶۰ -۱۴۱۳
م.).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اَ یا اِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) اسیر کردن . 2 - چیزی را به بند کشیدن . 3 - (اِمص
.) اسیری ، بردگی . 4 - (اِ.) بند، دوال .
.) اسیری ، بردگی . 4 - (اِ.) بند، دوال .